محل تبلیغات شما

مقدمه
الفاظ قراني
نوع ارتباط علي (ع) با خدا با ارتباط ما با خدا فرق مي کند.
لذا آنچه ما از اين مفاهيم اراده مي کنيم با آنچه که امام اراده کرده و فهميده تفاوت دارد.
ارتباط علي (ع) با خدا ارتباط شهودي است.
ارتباط ما تعبدي و فطري  است. يا اگر هم نوعي از شهود باشد در مراتب سه گانه
ارتباط با خدا کلامي کلامي که ما را به سوي معاني بلند راهنمايي مي کند و از طرفي راههاي اصلي رسيدن به خدا را يادآور مي شود.
علي (ع) ارتباط خود را از طريق بيان صفات الهي بيان مي کند.
واژه ها
اللهم
سوال
رحمت
وسعت
شي
قوه
قهر.
 
اللهم يا الله
اللهی که قرآن معرفي کرده
اني  - من – تنهايي – نياز بدرستي امن منظور منيت نيست منظور من به تنهايي دست شسته از همه کس و همه جا
سوال- خواستن فطرت – احتياج واقعي خواستن از روي نياز و تضرع – و خضوع و خوف .
و آتاکم من کل ما سألتموه و ان تعدوا نعمت الله لاتحصوها
هر چه به زبان فطرت و دل خواسته بوديد به شما داد.
بشر سرا÷ا نياز و فقر است.
يسئله من في السموات و الارض کل يوم هو في شأن (الرحمن – 29)
انتم الفقراء الي الله و الله هو الغني الحميد (فاطر – 15)
الله: اله – معبود
مصدر آن : عبادت – حيرت – عقل ها از درک ذات او حيرانند.
الله ذات واجب الوجودي که جامع صفات کمال است.
2702 بار در قرآن آمده 5 بار آن اللهم است . اللهم : يا الله
معرفي خدا در قران
1- خداي بي همتا و مقصود همه قل هو الله احد الخ
2- پرورش دهنده – رب العالمين وآفريننده – الا له الخلق و الامر – تبارک الله رب العالمين
قادر بر همه چيز – مالک مرگ و حيات – نور آسمان و زمين – زندگي حرکت – افاضه وجود حيات – همه نيازمند به او – يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هو الغني – عزت و ذلت – هدايت و گمراهي – رازق – بازگشت همه به سوي اوست –
نور آسمانها و زمين
زندگي – حرکت – افاضه – حيات – هدايت – مطلق از اوست.
الله نور السموات و الارض . (نور – 35)
همه نيازمند اويند.
يسئله من في السموات و الارض کل يوم هو في شأن. (الرحمن – 29)
يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هو الغني (فاطر – 15)
عزت و ذلت گرفتن و عطا کردن در دست اوست
قل اللهم مالک الملک توتي الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدک الخير. (آل عمران 26)
هدايت و گمراهي در دست اوست. يضل به کثيراً و يهدي به کثيراً و ما يضل به الا الفاسقين (بقره – 26)
و هدي اليه من اناب (رعد – 27)
رازق
وما من دابه في الارض الا علي الله رزقها (هود – 6)
تکليف کردن به اندازه توانايي
لا يکلف الله نفساً الا وسعها (بقره – 286)
بازگشت همه به سوي اوست.
کل الينا راجعون (انبياء – 93)
هو الاول و الآخره
کسي در وجود بر او سبقت ندارد و بعد از وي چيزي نيست.
باقي: ماندن – بوده – مي باشد.
 
رحمت: مهرباني – نعمت و فضل
وسعت: احاطه دارد
واسع: صاحب علم قدرت – فضل ورحمت وسيع
شيء: خواستن – اراده
هر چه که علم به آن تعلق مي گيرد و از آن خبر داده مي شود.
شيء وصف خدا
به معني فاعل – يعني خدا اراده کنندهاست و مشيت دارد.
شيء چون وصف غير خداست.
به معني مفعول است.
يعني اراده شده – خواسته شده و آفريده شده است.
قل الله خالق کل شيء
***
و رحمتي وسعت کل شي – اعراف آيه 156.
***
وسعت : احاطه دارد.   رحمت خدا بر همه چيز احاطه دارد.
واسع صاحب سعه : علم قدرت رحمت و فضل او وسيع است.
کساني را که خدا دوست ندارد .
ان الله لا يحب المعتدين (بقره – 190)
و الله لا يحب الفساد . (بقره – 205)
و الله لا يحب کل کفار اثيم . (بقره – 276)
فان الله لا يحب الکافرين (آل عمران – 32)
و الله لا يحب الظالمين (آل عمران  - 57)
ان الله لا يحب من کان مختالا فخورا. (نساء – 36)
ان الله لا يحب من کان خواناً اثيما . (107)
 
و بقوتک التي قهرت بها کل شي
قوه – نيرومندي – ضد ضعف
بقوه گرفتن –محکم – اعتنا و عمل
قوي : نيرومند و آن از اسماء حسني است. ان الله قوي شديد العقاب
قهر: غلبه و ذليل کردن
غلبه توام با توانايي
و هو القادر فوق عباده (انعام – )
قهار: صيغه مبالغه است از اسماء حسني
أأرباب متفرقون خير ام الله الواحد القهار
اشياء زير فرمان آن نيرو هستند زير اين نيرو و گردن نهاده اند اطاعت مي کنند و رام دست تقدير تواند. (يوسف – 39)
ذل لها : خواري – نرمي – رام شدن از روي قهر يا بعد از سختي و چموشي
اعزه علي الکافرين و اذله علي المومنين
و خضع لها کل شي
خضوع – سر به زير انداختن – تواضع – آرامي
خضع له – انقاد – اطاعت کرد – فرمان برداري کرد.
وخضعت الاشياء له – نهج البلاغه – خطبه 4
به کوه مي گويد شتر بياور مي آورد
به عصا مي گويد اژدها باش مي شود
به آتش مي گويد گلستان شو مي شود
به ماه مي گويد دو نيم شو مي شود
به انسان مي گويد: اما اطاعت نمي کند تا آنجا که خدا مي فرمايد : يا ايها الانسان ما غرک بربک الکريم الذي خلقک فسوابک و عدلک.
***
شعراء آيه 4
ان نشأ ننزل عليهم من آيه فظلت اعناقهم لها خاضعين
 گردن به اطاعت به زير مي اندازد.
و بجبروتک التي غلبت بها کل شيء
جبروت- صيغه مبالغه از لغت جبر به معني قدرت –تسلط – عظمت
جبر: شکسته بندي استخوان بعضي وقتي به عالم مي نگريم اشياء و پديده هاي آن را جداي  از همه شکسته و بي ارتباط مي بينم اما اين ضعف ديد ماست. در صورتي که خداوند چنان قدرتي و حکمتي دارد که همه اشياء و پديده هاي شکسته و جدا از هم را چنان پيوستگي خاصي دارد که اگر يک ذره را از عالم برداردهمه جهان فرو مي ريزد.
لذا اي انسان تو هم بي ارتباط و جدا و تنها نيستي.
به اين صفت پيوند دادنت. قلب و دل مرا روح مرا به خودت پيوند بده.
ارتباط خورشيد با يک دانه گندم خورشيد به آن بزرگي و گندم به اين کوچکي.
بعزتک التي لا يقوم لها شيء عزت محکم بودن استواري سختي هيچ نيرويي در مقابل استواريت تاب مقاومت ندارد.
***
وبعظمتک التي ملات کل شي و به بزرگيت که همه چيز را انباشته و پرکرده و هيچ جا از بزرگ تو خالي نيست يعني در پديده هاي طبيعي بنگريم.
انسان را از يک نطفه و درخت را از يک شاخه و نبات را از يک دانه خلق مي کند.
در پديده هاي اجتماعي و تاريخي هر جا بنگريم خدا را و عظمت خدا در مي يابيم
به صحرا بنگرم صحرا تو بينم
به دريا بنگرم دريا تو بينم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
جمال از جلوه رعنا تو بينم.
***
وبوجهک الباقي.
وجه: سمت و سوي خدا صراط مستقيم : ذات خدا  عظمت خدا   رضایت خدا
***
وجه: رحمت – رضايت و ثواب
ذالک خير للذين يريدون و جه الله
انما نطعمکم لوجه الله
فاينها تولوا فثم وجه الله
به هر جا رو کنيد جهتي که خدا امر کرده با آن رو کنيد آنجاست.
وجه: جهت سوء طرف قصد و آهنگ کاري کردن مقصود – هدف ذات- مهدي – چهره صورت –
پيشواي قوم از آنروکه جهت دهنده است وجه گويند.
سمت و سوي خط باقي است.
هر چه به سمت غير خدا باشدفاني است
چون غير خدا هماني است. و چه در اصل صورت و چهره است و چون صورت اولين چيزي است که با تو رو به رو مي شود. و از همه اعضاء بدن اشرف است
فنا: از بين رفتن
فنا: معدوم شدن نيست زير موجود معدوم نمي شود.
بلکه مقصود از بين رفتن ترکيب و صورت ظاهري است.
کل من عليها فان و يبقي وجه ربک ذوالجلال و الاکرام.
 
اسماء – سماک بالا رفتن –
اسما: آسمان در بالا و اوج است.
اسم زيباترين و عميق ترين ارزش هاي متعالي شيء را بيان مي کند.
ابوتراب – ذوالفقار علي – محمد – نمودار خضوع شجاعت   عظمت مقام – قابل ستايش – و ابوجهل نمودار ناداني.
***
اسماء خدا نمودار جلوه هاي ذات الهي است.
يکي از راههاي معرفت اسماء الهي اشياءند.
قوانين حاکم در جهان نمودار اسماء الهي اند.
رکن: اساس، عامل اصلي و هسته هستي.
سئلوا عن رسول الله (ص) مالنا ندعوا الله فلا يستجيب دعاءنا و قال الله ادعوني استجب لکم
قال (ص) ان قلوبکم ماتت بعشره اشياء
اولها: انکم عرفتم الله فلم توذوا طاعته و الثانيه انکم قرأتم القرآن فلم تعملوا به و الثالثه ادعيتم محبته رسوله  و ابغضتم اولاده و الرابعه ادعيتم عداوه الشيطان و وافقمتوه و الخامسه ادعيتم محبه الجنه فلم تعملوا لها و السادسه : ادعيتم مخالفه النار و رميتم ابدانکم فيها و السابعه اشتغلتم بعيوب الناس عن عيوب انفسکم و الثامنه: ادعيتم بغض الدنيا و جمعتموها و التاسعه اقررتم بالومت فلم تستعدوا له و العاشر دفئتم موتاکم فلم تعتبروا بهم فلهذا لايستجاب دعاءکم.
نور وجه : روشنگري راه – از قران پيامبر – عقل – علم و خدا و صراط مستقيم به نور تعبير شده
روشنگري وجه: روشني مرزهاي حق و باطل – کفر و دين – راستي و ناراستي.
***
و بنور وجهک الذي يا نور
قرب تدريجي عبد به خدا –
اول: نور وجه بعد خود نور
اول راه خدا بعد خدا
تشبيه:
1- گرماي تدريجي خورشيد و استفاده از آن تا شرايط ظرفيت –و تحمل حاصل شود.
2- قرب به خورشيد محدود است.
3- ديدن نور وقتي به خورشيد نزديک مي شويم. ذات خورشيد قابل ديدن نيست.
4- دوري از خورشيد: تصور غلط از خور
نور – الظاهر لنسفه و المظهر لغيره.
نور: پيروي از حق است و آن يکي است.
ظلمات پيروي از هواي نفس و به شکل هاي گوناگون
نور اشاره به ذات باري تعالي
نور: ظاهر کننده و ايجاد کننده آسمان ها و زمين
نور: هدايت – نشان دادن راه.
و بسلطانک الذي علي کل شي
سلطان : حاکميت قدرت اداره و گردانندگي – قوانين و به قوانين و حکومت تو که برتر از همه حکومت هاست و ما فوق همه حکومت هاست.
 
 
آثار گناهان
ذنب: دم حيوان
عاقبت دار: عملي که منجر به گناهان ديگر مي شود يا اثرش باقي مي ماند.
اقسام و آثار گناه
آثار گناهان
بعد از معرفت به اين معارف خواسته هاي خود را مي گويد.
***
اللهم اغفرلي الذنوب التي
درانواع و آثار گناه و مراحل سقوط گنه کار – واژه ها
ذنب: دم حيوان: عاقبت دار
گناهي که منجر به گناهان ديگر مي شود يا اثرش باقي مي ماند- هتک - پاره کردن – کندن – عصم: حفظ کرد – منع کرد – به بند کشيد – قلاده – حفظ کننده ها – دروني – وجدان اخلاقي – شرم و حيا – عقل – قلب – فطرت: معرفت خدا
بيرون : ارتباط عاطفي و معنوي با پيامبر – ائمه – قرآن و عبادات ملائکه محافظ- عنايت الهي
علم : آگاهي – علم حضوري
1- هتک عصمت
عصم : منع کردن حفظ کردن
2- نزول نقمت نعم منع الشي3- نزول بلا 4- يأس آفرين
5- حبس دعا يا دعا مستجاب نمي شود يا توفيق شرايط دعا داده نمي شود يا موفق به دعا کردن نمي شود.
6- تغيير در نعمت
انواع و آثار گناه و مراحل سقوط انسان و اثرات گناه
پرده هاي عصمت را مي ردد. يعني محافظين را بر مي دارد. قيد و بندهاي الهي به شيطاني – حيواني – غريزي تبديلمي شود.
نزول نقمت – مجازات هاي دنيوي
منع نعمت ها – انتقام الهي، از بين رفتن نعمت هاي موجود يعني استفاده نابه جا از نعمت ها – نتيجه مع گرفتن .
حبس دعا : دعا به ملکوت نميرسد. در سينه زندان مي شود از گلو بالا نمي آيد. در قلب قسي زندان مي شود. اشک در چشم – آه در دل تضرع در اعضاء و جوارح زندان مي شود.
يعني عدم توفيق بر دعا کردن عدم حصول شرايط دعا – عدم حصول حالت دعا – عدم استجابت دعا – نزول – بلا – سيل – زله – بيماري – تصادف – سکته – مصيبت – جنگ – گراني – آفات – نااميدي – نتيجه جرأت بر هر گناه.
انواع گناهان
هر گناه اثر مربوط به خود را دارد در جنبه هاي قوي تر اثرات ديگر را نيز به همراه دارد.
مراحل سقوط
اول قيد و بندها باز مي شود بندي شيطاني بسته مي شود. بعد براي تنبيه نقمت مي آيد. نعمت ممنوع مي شود بعد نعمت هاي موجود از بين مي رود دعا مستجاب نمي شود.
بلا نازل مي شود – يأس حاصل مي شود – آخرين درجه سقوط که مانع توبه مي گردد و انسان را به انجام هرگناه جرأت مي دهد. الحاد و انکار.
***
بيوگرافي از بدن
يا رب ارحم ضعف بدني
1- ضعف بدن
2- نازکي پوست
3- باريکي استخوان
بخشي ديگر از محبت هاي خدا
1- آفرينش
2- به ياد بنده بودن
3- پرورش دادن
4- تغذيه
5- احسان ه بنده
***
خواسته
ببخش مرا به خاطر کرم آغازين و سابقه احسانت به من
***
راه نجات از عذاب الهي
1- توحيد موحد بودن
2- دل آباد از معرفت خدا
3- گواه دادن درون با محبت خدا
5- اعتراف صادقانه (محاسبه)
6- دعاي خاضعانه به مقام بنده پروريت.
***
نتيجه – نجات از عذاب
1- پرورش الهي
2- قرب الهي
3- کفايت کردن خدا
4- رحمت خدا
5- دوري از بلاء
***
راه نجات از آتش
1- به سجده افتادن – حرکت –افتاده چهره ها نمايانگر سجده ها باشد.
2- زبان صادقانه گويا به توحيد
3- شکرگزاري باز شده (زمان)
4- قلب هاي معترف به الهيت خدا در حالي که يقين دارند.
5- درونهايي که شده از علي و معرف خدا و خاشع
***
آثار دعاي کميل
کفايت از شر اعداء
فتح باب رزق
آمرزش گناهان
1- صفاتي که عظمت خدا را معرفي مي کند. در مقابل چنين خدايي – چنان سرپيچي
2- اقسام گناه و اثرات گناه – راه تقرب به خدا –
ذکر – راه شفاعت خدا – خود خدا
آثار وجود و کرامت خدا که راههاي نجات نيز هست.
1- قرب 2- شکر 3- ذکر
از خدا چه بخواهيم چگونه بخواهيم
حالات سائل بسيار اميدوار و راغب به آنچه نزد نوشت
1- خضوع فروتن
2- خشوع ترسان
3- ذليل بودن – خوار
4- سخت فقير و بي چيز شده
5- سخت و شديد حاجتمند
چه بخواهيم
1- تسامح – آسان گيري
2- ترحم – رحم
3- راضي بودن به قسمت الهي و قناعت
4- تواضع در همه حالات در جمع در تنهايي در فقر در ثروتمندي در حال کار کردن در حال استراحت.
***
برگشت به عظمت خدا و بيان صفاتي از خدا
1- بزرگي سلطنت
2- برتري مقام
3- با تدبير و مکري پنهان
4- فرمانهايت آشکار
5- قهاريت – قهر تو غالب
6- نافذ بودن قدرت
7- عدم امکان فرار از حکومت تو
نيازهاي اصلي انسان به خدا
1- غفران گناه
2- پوشيدن قبائح
3- تبديل حسنات به سيئات
توحيد – تسبيح – تحميد
ارتباط منفي انسان با خدا
ظلم به خدا – دليري و جرأت – ناداني
محبت و ارتباط خدا با انسان
1- منت خدا بر انسان
2- پوشاندن قبائح
3- بازگرداندن بلاهاي سنگين فادح – سنگين
4- حفظ کردن  انسان از لغزشهاي زياد
5- دور کردن ناراحتي ها – (مکروهات)
6- تعريف خوب انسان در ميان مردم در حاي که لیاقت و  اهليت آن را ندارد.
معرفي انسان – توبه کار
1- بزرگي بلايم 2- بدي حالم از حد گذشته 3- کوتاهي در عمل 4- خانه نشيني (زمين گير شدن) با زنجيرهاي علايق 5- آروزهاي دراز مانع رسيدن به منافع 6- دنياي فريبنده مرا فريب داده7- خيانت کردن من توسط نفس اماره 8- ومطالي : به مسامحه گذراندم.
آنچه از خدا مي خواهم
1- بدي رفتار و کردارم مانع استجابت دعايم  نشود.
2- اسرار پنهان مرا که اطلاع داري  رسوايم نکني
3- شتاب در عقوبتم نکن به خاطر
1- کارهاي بدم در خلوت و رفتار بدم
2- وادامه دادنم به زياده روي و ناداني و زياده روي در شهوت و بي خبري و غفلتم 3 - در همه حالات با من مهربان باش
4- در همه امور به من مهر ورز (عطوف)
مواردنياز انسان به خدا
خدايا من جز تو که رادارم که بخواهم از او
1- رفع گرفتاري – و توجه  در کارم
نحوه برخورد من با اجراي احکام الهي
تبعيت از هواي نفس
عدم ترس از فريب کاري
تزيين دشمنم
نتيجه – شيطان نفس را به دلخواه خود فريبم داد و  قضاء هم به او کمک کرد.
به احکام     مخالفت با بعضي اوامر الهي
به خاطر آنچه که از فريب شيطان و عدم ترس من صورت گرفت.
حجت و دليل (اعتراض همراه با دليل) بر کيفر خود به خاطر قضا و آزمايش خود حکم اامي و بلاء که بر من آمد اعتراض و دليل ندارم. چگونه در محضر خدا رفتن کوتاهي و زياده روي بر نفس خود بعد از
1- عذرخواه 2- پيشمان 3- دل شکسته 4- پوزش جو – طلب اقاله کردن (مستقيلا) 5- آمرزش طلب 6- بازگشت از گناهان
اقرار کننده - اذعان کننده - اعتراف کننده : به گناه
راه فرار نيست – گرفتار
مفرغ - پناه گاه
گاهي که توبه به سوي آن کنم در امورم ندارم.
پناه گاه
1- قبول عذر
2- رحمت واسعه
عذرم را بپذير
بر حال سخت پريشانم کن – رهايياز بند سخت گناه بر ضعيفي بدنم رحم کن.
***
سير صعودي
1- صراط مستقيم نور وجه
2- نور
3- هستي را در بعد جلوه هاي خدا مي بيند خدا را در پاکي و قداست مطلق مي شناسد. يا قدوس – مرحله پاکي کامل را مي بيند.
3- بالاتر از آن خلوص در عبادت و تقرب خود و توحيد کامل خدا را در بي همتايي ياد مي کند.

شعر در شهادت حاج قاسم سلیمانی

مجلس روضه ای تماشایی

طنز سیاسی کرمونی

– ,مي ,خدا ,الله ,نور ,يا ,مي شود ,لا يحب ,مي کند ,الله لا ,مي گويد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها